مُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا
زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من استمُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا
زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من استدرباره من
روزانهها
همهپیوندها
جدیدترین یادداشتها
همه- خــــــــــــوشــــــــــــــــی
- زیر ناخن هایم پر شده از زندگی
- من کارمند ... من خانه دار
- اسمش رو نبر
- خب که چی؟!
- ماجراهای مهسا و چرخ داران!
- جات تو آغوش گرم و بخشنده خداست
- شیار 143
- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
- پاییزی با عطر محرم
- اسید پاشی
- سلام
- یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است ...
- من معتکف پنجره فولادم و تا صبح ... گنجشک دلم پر زده بر صحن و ضریحش
- ای خدا ...
بایگانی
- فروردین 1394 2
- بهمن 1393 1
- دی 1393 2
- آذر 1393 1
- آبان 1393 5
- مهر 1393 2
- شهریور 1393 3
- مرداد 1393 4
- تیر 1393 3
- خرداد 1393 4
- اردیبهشت 1393 3
- فروردین 1393 3
- اسفند 1392 2
- بهمن 1392 3
- دی 1392 1
- آذر 1392 5
- آبان 1392 4
- مهر 1392 5
- شهریور 1392 5
- مرداد 1392 5
- تیر 1392 4
- خرداد 1392 6
- اردیبهشت 1392 6
- فروردین 1392 11
- اسفند 1391 11
- بهمن 1391 5
- دی 1391 9
- آذر 1391 14
- آبان 1391 4
- مهر 1391 4
- شهریور 1391 3
- مرداد 1391 6
- تیر 1391 4
- خرداد 1391 5
- اردیبهشت 1391 3
- فروردین 1391 1
- اسفند 1390 2
- بهمن 1390 7
- دی 1390 9
- آذر 1390 9
ماجراهای مهسا و سفر3
سلام مجدد خدمت حضار گرامی....
در ادامه سفرنامه باید عرض کنم که روز بعد رفتیم موزه قاجار...
اینجا خونه "امیر نظام کروسی" بوده که وقف کرده و موزش کردن و کلی از وسایل و عکس های مربوط به دوره قاجار رو اینجا جمع آوری کردن... اینجایی که عکس گرفتم یه صندلی بود که روش نشسته بودم... این خونه چنان آرامش و انرژی خوبی داشت که دلم می خواست سالها بشینم و نگاهش کنم... کاش هنوز از این خونه ها بود...
اینم چندتا نقاشی از شاه های ایران واسه همون دوره هایی که حکومت میکردن..
گفتنی خاصی ندارم... عکس ها و وسایل خودشون یه دنیا حرف دارن واسه گفتن..ببینید و لذت ببرید...
اینم از گدا تا رقاص و فلک کردن
وسایل زندگی در دوره قاجار... یه چیز جالب این چرخ خیاطیه که بعد از دیدنش من فهمیدم ما هم خونمون موزه ایه برای خودش .... سیب از وسط نصف شدش در کمد خونمون جا خوش کرده...
بین همه عکسها صورت این دختر بدجوری منو جذب خودش کرد... نگاهش خیلی عجیبه... کاش عکس خوبی ازش داشتم و می کشیدمش... مطمئنم دختر قوی و با جسارتی بوده... حتی حس میکنم اگه الان بود رشتش حقوق بود و یکی از زنهای جربزه دار تو حوزه حمایت از حقوق زنان بد سرپرست و بی سرپرست می شد....
جدی خیلیه ها! اینکه دوره ای بوده که زنهای سیبیلو و پشمالو و گرد سوگلی بودن واسم خیلی عجیبه! بیچاره ها حق داشتن اینهمه پول مملکت رو خرج سفرهاشون به فرنگ کنن...
پست بعدی در مورد مقبره الشعرا خواهد بود....
دعای شمام که یه خورده نا واضح بود. معلوم نشد هلوی قسمتی ما هلو بشقابیه یا ازین هلو گردهااا؟!
...
هلو بشقابی چیه دیگه?!!! :)))) والا من هلو انجیری رو ترجیح میدم ولی یطوری دعا کردم که شما دستتون تو انتخاب باز باشه :) حتی صحبت کردم خیار و نارنگی و شفتالو و هندونه! هم میتونید انتخاب کنید... کلا میوه تره بار درش بروتون بازه گویا :))
سلام کردن نوعی احترام گذاشتن به طرف مقابل هست.آدم از هر دری که وارد میشه معمولا یه سلامی می کنه اگر کسی اون ور در باشه. حالا شمام با این قضیه مشکل دارید ما من بعد همینجوری یه هو میاییم داخل!
... اما همین که خیر خواهید ممنون.
شما پست جدید ما رو نخوندی وگر نه دعات رو پس میگرفتی! یه زمانی هلو تعبیر خوبی داشت الان هلو معنی دیگه ای داره. دعای شما در این زمونه کم از نفرین نداره!
من کی گفتم مشکل دارم با این قضیه!؟ بعد چرا روش خوب رو حذف کنیم؟ منم ازین به بعد سلام میکنم ... فرهنگ درست که نباید فدا شه
من با توجه به همون یه زمانی دعا کردم... یا اون زمانی برداشت کنید یا دعامو پس میگیرم
ماشالله سفر نبوده که..دوره استفامتی بوده...ما سفر میریم..از صبح تا عصر یکجا...بقیشم دریا:({اصلا هم معلوم نیست کجا میریم:)}..تازه اگه بریم..باور کنین این اتوبوس سفرهای علمی هم اینهمه جا رو یکجا با هم ندیده بود..
اول لگم که عکس ها رو عمو هیتلتر کرده بود جای ما...تو drop convas ..یک جای دیگه آپ بفرمایید ما هم مستفیض بشیم..
پنجره ها که واقعا آرامش بخشه...آدم لذت میبره..نمیدونم کجا بوده در ایام بچگی {فکر کنم خونه عمه بزرگم} که بدجوری با این پنجره ها احساس نزدیکی میکنم..
این دختره هم ما رو یاد brave انداخت...کارتون زیبایی بود..البته این دختر رو از نوع فرنگی داشت..بازم زشته آدم پشت سر مرده غیبت کنه..
با فالگیر عزیز هم موافقم..بسیار سلسله داغونی بودند این دوستان..همیشه اعصاب خرد کن و بیخود..
سفر رو هم خوب حق داشتن..ولی فکر میکنم خرید یک تیغ و کمی لوازم آرایش کم خرج تر بوده..باز هم خودشون میدونستن...
هنوز کلیش مونده :((( ما یعنی وقتی ایران گردی می کنیم عذر می خوام حالمون گلاب به روتون میشه!! یعنی با خستگی برمیگردیم.، ولی خوب اینم خودش یجور می چسبه...
انقدر این crop کردن و resize کردن و upload کردن عکسا وقتگیر و سخته که خودم توش موندم :)) یعنی واسه این موزه قاجار کلی حرف داشتم که حسش نبود... ولی از جلفا و کندوان میگم براتون ایشاالله
آره خوب خودشون میدونستن...لابد اون موقع مد بوده.. فقط نه اینکه نسل میچرخه،شما زودتر استین بالا بزن... از ما گفتن بود :)
سلام
از طایفه و شاه قجر و هرچی که مربوط به قجر و قاجاری باشه حالم بهم میخوره.از دم تصادفی بودند مغزی و جسمی! خوب شد بیش از صد و پنجاه سال حکومت نکردن وگرنه از ایران یه دریاچه قمش مونده بود.
این سبک در و پنجره و شیشه کاری مخصوص آرامش هست. شما مسجد و کلیساهای قدیمی زو دیده باشید ازین ترکیب در و پنجره و شیشه استفاده میکردند. گویا به لحاظ متافیزیک خاصیت انرژی زایی دارند در بطن خودشون.
هرچی دختر گرگه زنی که میخوره مادر یا کس و کارش باشه یه پا ببعی و مظلوم تو سری خور بوده.
خدا رو شکر که اون زمانها نبودیم یه دونه ازون نارگیلاش رو خدا قسمت ما کنه!!
عکسهاتون جز کروسی باز نشد.
من الان دقت کردم شما هرسری سلام میکنید من هر سری علیک نمیگم! آخه اینچه کاریه اینهمه گناهم ریختید سر من!خیلی کم گناه دارم....
خلاصه که علیک سلام
اره واقعا..هرچیم ازون مسجد زیبا دزدیدن دوره قاجار بوده... فکر کنم فتحعلی شاه بود نوشته بود 400 تا زن داشته! دختر 34 امش زنجان به دنیا اومده بوده..
خدا هلو نصیبتون کنه ان شاالله " دعا کردنو یاد بگیرید!" :)
فردا وقت شد یه نگاه میندازم ببینم مشکلش چیه... امروز اینترنت اوضاعش افتضاح بود..