مُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا

زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من است

مُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا

زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من است

مزرعه حیوانات


کتاب "مزرعه حیوانات" هم تموم شد..


قلعه حیوانات (کتاب).jpg


اینطوریکه از ویکی پدیا خوندم نویسندش "جورج اورول" تو جنگ جهانی اسپانیا با یسری سیاست های مزدورانه حکومت سوسیالیستی شوروی آشنا میشه و واسه انتقاد به استبدادی که شوروی داشته این کتاب رو می نویسه .. داستان اینه که یه انقلابی توسط حیوانات علیه صاحب مزرعشون صورت میگیره که نماد انقلاب کارگری ضد نظام سرمایه داریه..

تو این کتاب خوک نماد رهبران، گوسفند نماد جمعیت حذب باد(و البته شهیدان انقلاب!) ، کلاغ نماد وعده دهندگان به آسایش( و البته کلیسا) و اسب نماد کارگرانه...

راستش خیلی ازین کتاب خوشم نیومد ولی چیزیکه برام جالب بود درک واقعی این جملست که تقریبا تمام انقلاب ها یجور شروع میشن، یجور ادامه پیدا می کنن و یجور تموم میشن...اون قدر این مسئله قابل لمس بود که احساس کردم راجع به ایران و انقلابش نوشته شده و خیلی ناراحت شدم (از تشبیه آدما به یسری حیوانات) ولی بعد وقتی سال نشر و قضیه نوشتن این کتاب رو خوندم دیدم که نه! همه جا همین طوره...

از یسری تشابهات این کتاب ناراضیم و در کل کتابی نبود که چیزی بهم اضافه کنه..فقط میشد حس کرد نویسنده چقدر ناراحته و فقط اعتراضشو خواسته به علنی ترین شکل ممکن بیان کنه...

خلاصه که اون بود که این شد...


نظرات 6 + ارسال نظر
فرشاد دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:55 ب.ظ

نامرد نباشین...
به نظر من + ترین شخصیت که اون خوکه بود که ابتدای کار فرار کرد..و واقعا هنوز در عجبم که چرا تا آخر دیگه برنگشت..
اون اسبه هم به نظرم ساده لوح ترین بود...بی تعارف بگم حالم واقعا به خالش سوخت چون بدون اینکه بدونه داشت به بدبختی خودش و دوستانش بزرگترین کمک رو میکرد...اینش بد بود..
طرح خوبیه..اگه خواستین عملیش کنین خبر بدین..

شرمنده من خواستم مرد باشم خدا نخواست.. :)
همیشه همینه... اگه بخوای درست باشی یا سرتو زیر آب می کنن یا خودت ترجیح میدی گم و گور شی... شما یکم به تشبیهات فکر کنید منطور منو می فهمید..خصوصیات خوک چیه؟ کلاغ به چی معروفه؟ ....

farshad یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:58 ق.ظ

درسته که میگه آدم ممکنه اون اسبه باشه یا خوکه یا...ولی بحثش اینه که آدم نباید بزاره که گولش بزنن..چه مثل اسبه..چه مثل خوک خوبه...چه مثل بقیه..این پیام فردیش..
بماند که هنوز بین خودم و اون اسبه همزاد پنداری غریبی میکنم..:)

باز خوبه چون اسبه مثبت ترین شخصیت کتاب بود...
خیلی دلم می خواد در موردش بحث کنم باهاتون ولی ... شاید یروز که چند نفر دیگه هم خوندش قرار یه conference بزاریم باهم بحث کنیم... احتمالا به نتایج جالبی میرسیم

فالگیر شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:45 ب.ظ

قلعه حیوانات رو ندیدم ولی قلعه هزار اردک بود که بر گرفته از همین کتاب بود رو دیدم.غلط حافظه ای بود.
باشه! بازم به شما میرسیم زیاد دور نی!

میبینم که دختر خاله پسر خاله سوتی دادناشون خیلی شبیه همه!
اشکال نداره... بزرگ (تر) میشید یادتون میره

روزهای بی بازگشت شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:58 ب.ظ

با چیزایی که گفتب باید جالب باشه.. لااقل واسه خوندن.
اما در مورد انقلاب ها.. ذهن خام منم همینو میگه. هر چند این حس، بازدارنده ست. دوست دارم بعدا بشینیم در این مورد با هم حرف بزنیم در حد خودمون.

من میگم نره تو میگی بدوش?!! :/

فالگیر شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:54 ب.ظ

سلام
نخوندم. فقط کارتونش رو زمان بچگی دیدم.
حذب نه! حزب. این رو گفتم که دفعه بعد اگر چهارتا خواننده سطح بالا خوندنتون این دیکته قوی تون تو چشمشون نباشه!
دیدی دنیا خیلی کوچیکه! شما از اطلاعات آرایشی من مچ گیری کردین من از غلط املایی شما!. حالا بی حساب شدیم![نیشخند]

حالا من هی میخوام یادآوری نکنم پیر شدید شما نذار!!! آخه کارتون! بچگی?! مزرعه حیوانات?! مال چند قرن پیشه?! نکنه با حیوونای خونه ی مادر بزرگه اشتباه گرفتید?! :))
شرمنده نه اینکه تا به امروز خواننده سطح بالا پاشو تو این وبلاگ نذاشته ، منم خیلی به املای کلمات توجه نکردم :))
2-1 به نفع من :))
با عرض پوزش از سایر خواننده ها،این قسمت از پاسخ کامنت صرفا جهت جواب فالگیر رو دادن بود..کسی ناراحت نشه ;)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد