بعضی روزا خیلی خاصه... دلت می خواد بری کیک بخری، از ماه پیش دنبال این باشی که چی کادو بخری، دوست داری زنگ بزنی دوستاتون یجا جمع شن و سوپرایز کنی، دوست داری بشینی و یه متن از ته قلبت بنویسی و رو کادو بهش تقدیم کنی، دوست داری یه روز متفاوت بسازی.. یروزی پر از شادی... روزی که تا صبح چشم باز کردی روی روز و روزگارت یه علامت ورود ممنوع گنده واسه بد شانسی و بد بیاری و بدبختی و ناراحتی بزنی... و یه اعلامیه بزرگگگگ که ورود هرگونه خوشحالی و خوشبختی و شادی رو خیر مقدم عرض می کنی...
ولی من الان اینجام.. پشت مانیتور.. و هیچ کدوم از این کارهارو نکردم در صورتیکه امروز تولد یکی از عزیزترینامه...
15 مرداد ... دقیقا وسط وسط دومین فصل سال، وسط وسط گرمترین ماه و فصل سال ... و من سرد سرد، وسط وسط سردرگمی،تنها وایسادم ...
3:30 صبح ... ورودتو به این دنیا تبریک میگم ... و بدون این روز جز خاص ترین روزهای زندگی منه و همیشه! این روز رو جشن میگیرم...
امیدوارم یروزی این متن رو بخونی ...
15 مرداد 87 الهام و دانیال عروسی کردن و شد مزید بر علت که این روز خاص تر هم بشه :)
خواهر گلم، سالگرد ازدواجتون مبارک :* و چه ثمره خوبی داشت این ازدواج با وجود یسنا :* همیشه خوشبخت باشید و لبتون خندون و روزگارتون بر وفق مراد
براشون آرزوی خوشبختی میکنم ، امیدوارم همیشه و همه جا شاد شاد شاد شاد باشن که تو ام با دیدن شادیشون شاد باشی :)
انشاالله...
ممنون
مبارکا باشه+عیدتون هم...
برای شما هم..
مرسی عزیزم که به یاد ما هم هستی.
برات بهترین آرزوها رو دارم.
یه روزی درک می کنی که چرا همیشه از خدا برات اونی که خیر هستش رو می خوام.
:)
برای الهام و خانواده کوچیک سه نفره اش.. آرزوی سلامتی و آرامش و خوشبختی دارم.
ممنون