کتاب "مزرعه حیوانات" هم تموم شد..
اینطوریکه از ویکی پدیا خوندم نویسندش "جورج اورول" تو جنگ جهانی اسپانیا با یسری سیاست های مزدورانه حکومت سوسیالیستی شوروی آشنا میشه و واسه انتقاد به استبدادی که شوروی داشته این کتاب رو می نویسه .. داستان اینه که یه انقلابی توسط حیوانات علیه صاحب مزرعشون صورت میگیره که نماد انقلاب کارگری ضد نظام سرمایه داریه..
تو این کتاب خوک نماد رهبران، گوسفند نماد جمعیت حذب باد(و البته شهیدان انقلاب!) ، کلاغ نماد وعده دهندگان به آسایش( و البته کلیسا) و اسب نماد کارگرانه...
راستش خیلی ازین کتاب خوشم نیومد ولی چیزیکه برام جالب بود درک واقعی این جملست که تقریبا تمام انقلاب ها یجور شروع میشن، یجور ادامه پیدا می کنن و یجور تموم میشن...اون قدر این مسئله قابل لمس بود که احساس کردم راجع به ایران و انقلابش نوشته شده و خیلی ناراحت شدم (از تشبیه آدما به یسری حیوانات) ولی بعد وقتی سال نشر و قضیه نوشتن این کتاب رو خوندم دیدم که نه! همه جا همین طوره...
از یسری تشابهات این کتاب ناراضیم و در کل کتابی نبود که چیزی بهم اضافه کنه..فقط میشد حس کرد نویسنده چقدر ناراحته و فقط اعتراضشو خواسته به علنی ترین شکل ممکن بیان کنه...
خلاصه که اون بود که این شد...
اوایل همین ترم تمومش کردم..کتابی بود که دیدگاهم رو عوض کرد نسبت به برخی چیزها...و واقعا عالی بود...حرف برای گفتن داره زیاد...نه از نظر سیاسی که به حوزه فردی هم قابل بسطه...به هر حال راضیم ازش...
چه تشابه نظری...
حوزه فردی... طبق این کتاب آدم جزو هر دسته ای هم که خودشو بکنه یا کثیفه! یا فاسده! یا خره! یا بی استفاده... اتفاقا آدمو به ناامیدی میکشونه ... اسب نباشی خری، خر نباشی گوسفندی، گوسفند نباشی خوکی، خوک نباشی آدمی بدتر از خوک! اگه هم فکر اصلاح باشی که مثل اون خوک خوبه نابودت میکنن...
به نظر من فقط جنبه سیاسیش قابل درک بود ... به هر حال ناراضیم ازش