توی هر ضرر باید
استفاده ای باشه
باخت باید احساس
فوق العاده ای باشه
پ ن 1 : زودتر از چیزی که فکر می کردم باز شدم اون مهسای مزخرف ...
دوسال پیش نوشته بودم حس یه بادکنکی رو دارم تو یه اتاق در بسته پر از کاکتوس... پر از استرس و بدون داشتن راهی واسه فرار...دست نیاز دراز کردم ولی ... نیاز منو از پا انداخت!
حالا که به خودم نگاه میکنم میبینم بارها به کاکتوس خوردم و با امید و آرزو به خودم مرحم زدم و باز سرپا شدم...
ولی دیگه نمی تونم... دیگه نمی تونم
من باختم ...
پ ن 2 : ممنون از نویسنده شعر محسن چاووشی و دکتر احمدی بابت معرفیش
کامنت اول: دیوانه..
کامنت دوم: این برون ریزی ها خوبه. (امروز اسمش رو یه جورایی گذاشتم.. اشک خشک..)
کامنت سوم: بخشی از دستاورد 360 ساعت کارآموزی:
خودریکاوری شماره 1 : خیلی زوده واسه کم آوردن.
خودریکاوری شماره 2 : از دل هر چیز، مثبت ترین چیز ممکن رو در بیار.
خودریکاوری شماره 3 : مثل کوه، مقاوم باش و مثل رود، روان (در جریان).
[من هنوز فرصت نکردم پست کارآموزی ام رو آماده کنم.. اما به خاطر تو، بخشی اش رو اینجا آوردم. شاید اون پست، همیشه بالقوه بمونه!]
پاسخ کامنت اول : راست میگن دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
پاسخ کامنت دوم : حتی اگه به قیمت برون ریزی دل و رودم باشه؟
پاسخ کامنت سوم :
1- شاید ظرفیتم کمه
2- خیلی شعاره
3- رود اومده پایه های کوهمو سست کرده :)
[مرسی که انقدر مهربونی :* ]
با فوتوشاپ.
حالا یبار من حوصله نداشتم بخوام گیر بدم خودتون نمی ذاریدا
سلام
فکر نکنم بی خیال بمونید سه پیچ تر از این حرفهایید.دوباره خودتون رو با خودتون مقایسه میکنید.
اگر نبرده باشید طعم باخت رو نمی فهمید و اگرم طعم باخت رو چشیدید پس دوباره برای بردن یه تلاشی می کنید.
راستی توی فتوشاپ اونقدرهام آماتور نیستید!البته اگر فوتوشاپ درست کردید عکس رو.
سلام
ممنون از حرفاتون ... بدجور باختم، تلاش دوباره طول می کشه...خیلی هم طول می کشه... غم انگیزش اینه که بعیده جواب بده
به ما میگن خانم مهندس