مُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا

زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من است

مُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا

زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من است

دعا کردم...

ای خدا آخه این وسط منو کجا جا گذاشتی؟

نگفتم دارم میفتم؟

نگفتم منو سفت بچسب؟

نگفتم بهت نیاز دارم؟

گفتم یا نگفتم؟

...

....

.....

......

.......

به قول لره: خدایا گناهامو نادیده بگیر همون طور که دعاهامو نشنیده گرفتی...

نظرات 4 + ارسال نظر
الهام چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ب.ظ

بخوان که ریزش باران تلخ نغمه تو
برای گریه من بهترین سرآغاز است
تو با ترانه خود گریه می کنی"عاشق"!
بخوان که با تو دل خسته ام هماواز است.

الهام پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:04 ب.ظ

کاش وقتی متنی رو می خونیم یا حرفی رو گوش می دیم واقعا روشون فکر می کردیم.بارها همه ما این متن رو خوندیم که در قدم زدن با خدا گاهی در روزهای سخت وقتی به عقب نگاه کردیم فقط یک رد پا دیدیم.اونم جای پای خدا بوده.
خدا هیچ وقت بنده هاش رو نه یادش میره نه تنها می گذاره.این اصلا با ذات خدا نمی خونه.این ماییم که اونو فراموش می کنیم.حرفاش رو از یاد می بریم.وقتی خوشیم دوست نداریم هیچ چیز و هیچ کس جلوی خوشیمون رو بگیره.حتی خدا.و وقتی احساس می کنیم اوضاع دیگه بر وفق مرادمون نیست به جای اینکه برگردیم و به گذشته نگاه کنیم .رو می کنیم به خدا و با نهایت بی مهری اخم می کنیم تو صورتش که حالا تو جمش کن .اونچه که من خراب کردم تو درست کن.خودت گفتی قادری.
ولی در جواب این همه نا مهربونی هیچ وقت خدا بهمون نگفت "که بهت گفتم ای کارو نکن.گفتم یا نگفتم.این همه نشونه برات فرستادم که بفهمی بیشتر از این جلو نرو.حالا خودت جمش کن."
اون باز هم صبر می کنه و باز هم کمک برامون می قرسته.
خدا نکنه که باز چشمامون رو بسته باشیم.
خدای من!خدای مهربون و |آگاه من!
الان یکی از عزیزترین کسای من از یه غمی داره غصه می خوره.
دلش تنگه و خودش رو تنها می بینه.لحظه لحظه از آب شدنش دارم آب می شم.کاش معنی عشق رو می فهمید.
اینکه عشق تنها وصال نیست.درسه درس زندگی. عشق نشانه محبت و قدرت خداست.او خود می آوردش و خود می بردش یا می گذارد تا بماند.
خداوندا راضییم به رضای تو.
به ما درک ماندن بده.




هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من

marham دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:50 ق.ظ

khodaya ghorboonet beram ke cheghad sabr dari
man ye madaram,midoonam che zoori be adam miad
vaghty dad mizane havar mizane zaje mizane ke baba nakon
onvaro naro dastam o begir o bache goosh nemide
mige man bozorg shodam dige 4 salame,khodam mitonam
bad joloye cheshme man miofte,pash zakhm mishe khon miad,dardesh migire
mikhay baghalesh koni beboosish
begi azizam goftam harfam o goosh kon
bad oon bitavajoh be delet ke bishtar az paye oon dard omade,zakhm shode khon omade
saret dad mmizane ke chera havaset behem nabood han
...chera dastam o nagerefti han...
chera yekary nakardi ke nayoftam han.....
gerye mikone o cheshash oonghad por az ashke ke nemibine cheshaye man bekhatere harf goosh nadadne oon
bekhatere namehraboon boodane onn
dare mesle abre bahar mibare
ghorboonet beram khoda
ke hamamoon mesle oon bacheye 4saleim barat

گاهی انقدر له شدن درد داره که فقط خدا میفهمه داری چی میگی.

سمانه سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ق.ظ http://parastesh1.blogsky.com

سلام مهسا جان حالا ۱ کم کوتاه بیا شما گفتی خدا هم شنید دیگه بقیه اش حله خدا خودش درستش میکنه عزیزم اگر دوست داشتی خوشحال میشم به وبلاگ من هم سر بزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد