مُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا

زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من است

مُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا

زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من است

آبی مثل آرامش

خوب... 92... سلام 

از چند روز پایانی سال 91 داشتم فکر میکردم که دوست دارم امسال چه رنگی باشه تا سفره هفت سینو بچینم... پارسال به افتخار ورود یسنا خانوم به خانواده (که همین الان یه پست راجع به تولدشم میذارم) رنگ صورتی رو انتخاب کردم.. و برای امسال... وقتی چشامو بستم دلم لک زد برای آرامش... واسه حسی که چند سالی هست ازش بی نصیبم... حسی که یک اتفاق دلهره ای رو تو جونم تثبیت کرد که علنا داغونم کرد... اتفاقی که 3سال ازش گذشت! و من هنوز با نزدیک شدن به 13 فروردین یادش میفتم و تنم میلرزه..هنوز شبهایی هست که کابوسش دست از سرم بر نمیداره..هنوز استرسش دستامو یخ میکنه...همه اینارو گفتم که بگم وقتی چشممو بستم دلم "آبی" خواست.. دلم آرامش رنگ آبی رو خواست... خدا همیشه برای من رنگ "آبی"و "سفیده"... گاهی سفید تر،گاهی آبی تر... و تصمیم گرفتم امسال "آبی" باشه... به آرامش آسمون،به وسعت دریا،به رنگ...به رنگ خدا...



الهی به امید تو...



نظرات 13 + ارسال نظر
را ش شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:44 ق.ظ

@روزهای بی بازگشت

شرمنده مهندس...پا تو کفش شوما کردیم
هول شدم

خوب کردی

را ش شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:37 ق.ظ

Shift+J موقعی که کیبورد رو حالت فارسیه
در ضمن سفره قشنگی شده ...فقط لطفا جهت پاسخگویی کنجکاوی بیش از حد اینجانب ...اسم اینایی که تو ظرف های مشابه چیدی رو بگو(بجز تخم مرغ)
آخه اگه یکی از سین ها تکراری نباشه میشه هشت سین


راشین دمت گرم :))))))) دیشب 12 شب هدی زنگ زده که هر هر به من بخنده بعد میگه چند روز تو خماری بمون و دل ملرو شاد کن!!! خوب ضایعش کردی
در مورد 7سینم، فکر کنم باید اسمشو حداقل 7سین بذارن : سیب،سکه،سماق،سیر،سمنو،سرکه،سبزه،سنجد... و ساعت!
ما همیشه برنج و نون پنیر سبزی هم میذاریم

روزهای بی بازگشت دوشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:00 ب.ظ

هــــــــــــــــــــــــــــــــــــنرمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــند :) :*

به امیدش..

هدیییییییییی!!!
چجوری این حرفارو کش میدی؟! من بلد نیستم...
راستی... قربونت

فالگیر یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:57 ق.ظ

والله یه چیزهایی تو بشقاب هست که رنگش فیروزه ای هست. یه تسبیح هست که آبی کمرنگه. ربانهای دور سبزتونم که سرمه ای هست. میزتونم که مادرزادی قهوه ای هست. سفرتونم که سفید یا کرم رنگه. تنگتونم یه جاهاییش آبیه سیر یا همون سرمه ای هست.آبی کمرنگ هم که ربان شمع هاتونه. منتها من تصورم از رنگ آبی چیزی تو مایه های آبی تسبیح تون بود.مثل حاشیه های گلدونتون.بقیه آبی هاتون برای ما یه رنگ دیگه ای تصور شد و آبی نبود.
بی سلیقه هم نیستید!... حقیقت رو باید گفت حتی اگر تو دهن شیر باشه!

واقعااااااااااااااااا متشکرم ازینهمه ریز بینی و دقت! بسی لذت بردیم لذا دیگه ازین کامنت غلط تمیگیرم
منم منظورم تم آبی بود...میشه از فیروزه ای تا آبی کمرنگ تا سرمه ای... چون حتی اگه ایشالله زندگیمون آبی باشه بازم هیچ وقت یه رنگ نیست..کمرنگ پر رنگی زیاد پیش میاد

فالگیر یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:48 ق.ظ

منظور تسبیح هه که خلاصش و گفتم تسبیه.شما دیگه هرچی رو غلط نگیر.میترسم غلط گیر بشی هااا!!!

ما حاضریم لاک غلط گیرم بشیم اما 2تا جوون این مملکت اصلاح شن... اوکی؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد