مُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا

زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من است

مُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا

زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من است

دل نشکستن هنر می خواهد ...

لیوان شکست ...

پیرمرد جارو به دست آمد . 

-  "شکست ؟ "    

 نگاهش کرد.

-  "فدای سرت ! دلت نشکند ... "

اشک در چشمانش حلقه زد ...   

نظرات 5 + ارسال نظر
farshad پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:07 ب.ظ

الان تازه متوجه قضیه شدم
واقعا کاش دعاهای اینطوری زود مستجاب میشد..خیلی خوب بود ها..

مهدی چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:41 ق.ظ

سلام چه صحنه ی احساسی زیبایی بود
ولی کاش دل نشکستن به همین سادگی بود که یکی بگه دلت نشکنه

farshad پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:37 ب.ظ

چه دل پری داشته پیرمرد..

پیرمرد؟!!!!!!!!!!!
اونیکه لیوانش شکست از حرف پیرمرد گریش گرفت!!!!
من دیگه اصن هیچی نمی نویسم :((((((((((

فالگیر سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:07 ب.ظ

سلام
تخصص از مو باریک تری میخواد.

روزهای بی بازگشت سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:34 ب.ظ

دل نشکستن هنر می خواهد.

آره اشتباه نوشتم... درستش کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد