این روز ها خیلی خستم... خوابمو بیشتر کردم، غذا خوردنمو بیشتر کردم ولی بی فایدست... خستگی از فکره، از روحه...
ازینکه پر از انرژی منفی باشم بیزارم! دو تا چیز ساعت های منو تو شرکت تغییر میده .. یکی این عکسه:
چنان آرامشی بهم میده که هربار ناخودآگاه لبخند میزنم...
یکی هم این آهنگه :
امیدوارم حال شما رو هم خوب کنه...
پ ن : هرچقدر هم که نخوای ببینی، ولی دنیا پر درده... دوتا کوچولوی 1 و 2 ساله به اسم های پریا و علی دکتر ها ازشون قطع امید کردن... ولی ما یه امید بالاتر از همه اینها داریم و اون خداست... نتونستم عکسشونو بذارم یعنی نمی خوام جیگرتونو کباب کنم ، ولی ازتون می خوام یک لحظه، فقط یک لحظه خانواده و پدر مادر این دوتا طفل معصوم رو درک کنید و از ته دل برای شفاشون دعا کنید...
خدایا، خودت گفتی دعایی که مومن در حق مومن کنه رو مستجاب میکنی... حرف تو که حقه، یعنی یک نفر از ما هم مومن نیستیم؟ ....
این روزها و شبها، سر سفره افطار فراموششون نکنید....
جدا؟
از روی رنگ لباسش.
الان فهمیدم کسایی که فکر کردن این آقاهه پدر بچه هه هست، یه نکته ریزی رو در نظر نگرفتن. اونم این که ممکنه داییش باشه یا عموش یا ...
(می دونم تو کلا آرامشه مد نظرت بود اما من معمولا ورای هر چیزی رو می بینم. P: )
من به این نتیجه رسیدم که هر چقدر سرم شلوغ تر باشه کمتر خسته میشم(در مورد من جواب میده امتحان کن شاید خستگی تو هم کم شد)
تقریبا منظورم شبیه اون ایمیلی که زدی(عاشق این ایمیلم پر از زندگیه)
عکس و آهنگ هم باحال بود
آره ولی به شرطی که ذهنت بطور تمام و کمال درگیر یک مسئله دیگه نباشه... اونطوری هرچی کارات بیشتر باشه، بیشتر داری از جونت مایه میذاری
قابلی نداشت :*
ببخش.. آهنگش رو نپسندیدم.
(آهنگات دو نفره ست. و این یعنی معجزه آدم به آدم دیگه ای بستگی داره.)
خوب عزیزم منو تو هم دو نفریم! تو چرا انقدر ذهنت کجه آخه؟! :)))
هم آهنگ قشنگ بود هم این عکسه.
عکسه که فوق العادست.عجیب بچهه بامزست
ژسشم که دیگه آخرشه
ولی معلومه تو بغل پدرش کلی آرامش داره که اینجوری خوابه
کلی انرژی مثبت دادن این عکسه و آهنگه
آره... منم شیفته آرامشیم که تو این عکسه.
خداروشکر که به شما هم انرژی داد...