مُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا

زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من است

مُـــــح مَــــهات زنـــدگی مــــا

زندگی از بعد ما شدن می شود مجموعه ای از مح مه ها ... اینجا مجموعه ای از زندگی من است

ماجراهای مهسا و نقاط ضعف!

یادتونه گفتم یه آقاییه که دلم میخواد چش وچالشو بیارم پایین انقدر رو اعصابم دوی ماراتون میره؟

اون آقا داره از پروژه ما میره یه پروژه دیگه...  این اواخر هی دوره میفتاد لواشک تعارف جمع می کرد... منم ازون جا که احساساتم خیلی قلمبه و رو هستش و گویا تا نوبت من شه رنگم میپریده! ایشون فهمیدن من میمیرم واسه لواشک خونگی... 

تا اینکه یروز آمار گرفتم فهمیدم از یه خانمی تو کرج میره میخره ( خداییش مرد عشق لواشک تاحالا ندیده بودم! ) خلاصه دیدم خیلی دردسر داره بگم برام بخره ( البته واسه مامانم... چون مامانم بیشتر دوست دارن) دیگه بیخیالش شدم

امروز دیدم اومده یه خروار لواشک گذاشته جلوم با همون لحن حرص آورش که میخوام بزنم بکشمش میگه خانم رجایی لواشک دوست داشتید براتون آورم و گذاشت رفت!!!!!!

منم هاج و واج موندم تشکر کنم!؟ بزنم تو چشش!؟ لهش کنم!؟ 

میگم :آقای ... چرا زحمت کشیدید! من نگفتم بخرید که! ( این  حال من در درونمه! )

گفت :قابل شمارو نداره.. 

گفتم :لطف کردید... چقدر میشه؟ 

(حالا باز ازون خنده های حرص آورشو تحویلم میده که دلم میخواد چهارتا پوق پوق بزنم تو چشش!  )

میگه :قابل نداره 



الان من موندم و چهارتا لواشک دورنگ که نمی دونم بخورمش... بذارم رو چشمم... بوش کنم... نگاش کنم... قاب کنم بزنم به دیوار... مومیاییش کنم بذارم برای نسل های بعد.... سر چند راهی عجیبی گیر کردم....

تازه نمیدونم قابل نداره یعنی باید برم بیشتر اصرار کنم پولشو بگیره؟ یا یعنی نوش جونم بخورم گوشت شه به تنم؟ ...

لواشک ... کاکائو ... بستنی قیفی شکلاتی از نوع دستگاهیش... بستنی ماست تارت و توت فرنگی ... تمر هندی ... شیرینی رولت وانیلی و شکلاتی ... لازانیا ... شیر کاکائو ... شنیسل مرغ ... گل و گیاه تنها بخشی از نقاط ضعف من هستن 



نظرات 8 + ارسال نظر
الهام چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:36 ق.ظ

مهسا عالییییییی نوشتی.


گفتم برام 2کیلو بخره ولی زنه دیگه نیست

farshad یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:45 ب.ظ

خوب خوب...میبینم که دارین به اوج برمیگردین...دوباره شکلک و ....خدا رو شکر..
لواشک..یعنی ما تو خونمون لواشک جزو عناصر ناپایداره..نیم عمر داره اصلا..خیلی جالبه..همین الانم یک بسته لواشک توی جایی که درس میخونم گذاشتم...هر وقت گشنم میشه یک دستی بهش میکشم..
اما اینا رو ولش..یک مارک هست به اسم جنگلی...لواشک هاش مثل لواشک های خونگیه...
عالیه یعنی..نه ما اینجا ذائفه ها شبیه هست ولی فرق میکنه...فعلا هم جیز خاصی تو ذهنم نیست که اعتیاد شدید باشه به جز پیتزای فارد فود..و پاستای کلبه...خوبه..نه منم نقطه ضعف هایی دارم:)

شنیدید میگن خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است؟ پس لطفا دلتونو خوش نکنید
کاش میگفتم یچیز دیگه ندیدم! تا الن که 2 3 تا آقای لواشک دوست پیدا شد
همه ما نقطه ضعفیم

فالگیر یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:00 ب.ظ

سلام
حالا بنده خدا خواسته یه خورده صمیمی بشه!پشت این ناقابلها و قابل نداره های نخواستنی همیشه پای یه چیزی درمیونه. اون چیز رو اما الله داند.

یه دست فروش - لواشک فروش - تو متروی کرج می شناسم که بسته ای میفروشه با آخرین سرویس میره خونش. خیلی از مردها از غیرتش خوششون میاد.شده سمبل مقاومت در برابر فرسایش.
آخی چقدر مقاومی شما با این تفاسیر.بپایید!

علیک سلام
آره پشتش مهربونی پنهونه که ما آدما یاد گرفتیم نباید بهم نشونش بدیم چون ممکنه سو برداشت شه...
ماشالله به اون دستفروش...
من خیلی مقاومم! تازه کجاشو دیدید

را ش یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:52 ب.ظ


هم به حر ف تو خندیدم هم به خبر زلزله 2ریشتری تهران(ری)[شیطونک]
متوجه زلزله شدی؟؟؟البته فک کنم فاصلش تا شوما زیاد بود
و خیلی هم کم بود

دیدم بعضی ها به ترک دیوارم می خندن ولی به زلزله خندیدن رو دیگه ندیده بودم!

را ش یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:01 ب.ظ

همه اینا بجز بستنی ماست و لازانیا ...و چیزهای دیگه(که پیرو کامنت قبل نمیگم) نقاط ضعف بنده هستن
تازه یه چی بگم دلت آب شه؟؟
دو شب پیش واسه شام 2 تا لواشک انار،هندونه و چای خوردم 
منم با این قابل نداره مشکل دارم کاش اصلن این عبارت وجود نداشت،خو آدمو میذاره سر دو راهی(آمپاس)...

راشین چیکار کردی؟!!! خدا پس تورو دوباره به ما بخشید!
دقیقا با حرفت موافقم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد